از همان آغاز ورودمان به كرج كه مصادف بود با اوج اعتراض و مبارزه مردم با حكومت شاهنشاهی ، حسین در تكاپوی پیوستن به این مو ج عظیم و نهضت مقدس ، پیوسته در آمد و شد بود .
روزی هنگام بازگشت از مدرسه تصادف نمود و طحالش آسیب دید .
درست همان زمان حضرت امام (ره) نیز به ایران بازگشتند .
خوب یادم هست فردای روزیكه از بیمارستان مرخص شد ، از من اجازه خواست تا به زیارت آقابرود و به او گفتم : آخر تازه دیروز از بیمارستان آمده ای .
هر وقت بهترشدی انشاءالله همگی با هم می رویم .»
اما او آنقدر اصرار ورزیدند كه ناچار شدیم همراه برادرش داوود ، به تهران … نزد امام (ره) … بفرستیمش .
وقتی از دیدار رهبر انقلاب خمینی بزرگ (ره) بازگشت ، با خوشحالی وصف ناپذیر و شوری خاص از انقلاب و مردم حسین و امام یاد می كرد و از آن پس تصمیم گرفت سربازی غیور باشد برای میهن اسلامیاش .
راوی:پدر شهید
منبع:آوای بسیج، برگرفته شده از سایت صبح
در مورد شال و روسری با هم بدانیم
، ,ره ,خمینی ,امام ,… ,بیمارستان ,ایم خمینی ,امام ره ,از بیمارستان ,تو ایم ,بفرستیمش وقتی
درباره این سایت